71 سال پيش در سومين روز شهريور ماه سال 1320 (هجري – ش) كشور ايران مورد حمله متفقين قرار گرفت. ارتش ايران گرچه دهها نفر شهيد داد اما نتوانست در برابر ارتشهای قدرتمند شرق و غرب مقاومت كند و به سرعت متلاشي شد. روسها از شمال و انگلیسیها از جنوب وارد ايران شدند، و شد آنچه نبايد میشد. در مورد اين واقعه مورخين و سياسيون مطالب زيادي گفته و نوشتهاند و من قصد ندارم آنها را تكرار كنم. بنده شخصاً به واسطهی علاقهای كه به مسائل تاريخي دارم با هر پيرمرد و پيرزني كه همنشین بودهام سعي کردهام خاطرات تاريخي آنها را در ذهنم ثبت كنم، خاطراتي كه در هيچ كتابي نمیتوان يافت.
در آن زمان منطقه آذربايجان به اشغال روسها در آمد و...
فرارو نوشت، در سال 89 در ایران 22.5 درصد خانوارها «بدون فرد شاغل»، 55.4 درصد دارای «یک نفر شاغل»، 17.2 درصد دارای «دونفر شاغل» و 4.9 درصد دارای «سه نفر شاغل و بیشتر» بودهاند.
نتایج بررسی های بانک مرکزی از وضعیت اشتغال در کشور در سال 89 گویای آن است که در بین افراد شش ساله و بیشتر خانوارها، 30.5 درصد «شاغل»، 4.0 درصد «بیکار»، 9.7 درصد «با درآمد بدون کار»، 24.3 درصد «محصل»، 26.5 درصد «خانهدار» و 5.0 درصد متعلق به سایر گروهها بودهاند. طبق یافتههای فوق سهم افراد محصل و افرادی که در سایر گروهها طبقهبندی شدهاند در مقایسه با سال قبل کاهش و سهم افراد شاغل، بیکار، با درآمد بدون کار و خانهدار افزایش داشته است.
بررسی مزبور نشان میدهد که در بین اعضای مذکر شش ساله و بیشتر خانوارها، 52.2 درصد «شاغل»، 5.9 درصد «بیکار»...
این روزها مهمترین خبری که از تلویزیون ما پخش میشود بحران اقتصادی در کشورهای غربی است. تقریباً روزی نیست که از تظاهرات، تحصن و یا اعتصاب و ورشکستگی در غرب خبری به میان نیاید. صدا و سیمای ما هر روز با آب و تاب به مشکلات مردم مظلوم اروپا و آمریکا میپردازد و چنان برایشان اشک تمساح میریزد که شنوندهی ایرانی تصور میکند یک فاجعهی انسانی مثل فاجعهی سومالی در غرب در حال وقوع است. راستش اولش من فکر میکردم این تبلیغات و سیاه نماییها از غرب در جهت مقابله به مثل رسانهای و پاسخی به شیطنت خبری غربیهاست و در واقع هیچ اتفاق خاصی در غرب نیفتاده است. اما وقتی از چند نفر از دوستان تازه از فرنگ برگشته در مورد اوضاع اروپا سوال کردم، پی بردم که اکثر خبرهای صدا و سیما از بحران اقتصادی غرب درست است و واقعاً مردم اروپا و آمریکا از اوضاع اقتصادی خود ناراضی هستند (البته با کمی چاشنی مبالغه).
ولی سوالی که اینجا پیش میآید این است که اگر واقعاً اوضاع آنها این قدر بحرانی ست، پس چرا آنها هیچ وقت به کشورهای باثباتی مثل کشور ما مهاجرت نمیکنند که حداقل از یارانهی نقدی یا سهام عدالتی برخوردار شوند؟ و چرا این سوال من برای شما این قدر خنده دار است؟ جواب این سوالات مضحک این است که در واقع مفهوم بحران اقتصادی در غرب و ایران متفاوت است. به عنوان مثال، رسیدن به نرخ بی کاری 10 درصدی برای آنها یک فاجعه و برای ما یک آرزوست و یا تورم 9 درصدی برای غربیها یک کابوس و برای مردم و مسئولین ما یک رویای شیرین است. خانوادههای غربی نگران اینترنت پرسرعت خویشند و خانوادههای ایرانی نگران فیش آب و برقشان... اما شاید یک نفر سوال کند که اگر واقعاً وضع ما هم مثل اروپاییها بحرانی ست پس چرا خبری در خیابانها نیست؟ چرا هیچکس تظاهرات یا تحصن نمیکند؟ واقعیت این است که ما سالهاست که در یک بحران اقتصادی نامحسوس زندگی کردهایم و دیگر به زندگی در شرایط بحرانی عادت نمودهایم. از نشانههای آن هم هجوم گاه و بیگاه مردم برای خرید سیم کارت و دلار و سکه است. متأسفانه ما مردم ایران حتی اگر اجازهی اعتراض هم داشته باشیم بیشتر ترجیح میدهیم عزت نفس نشان دهیم و صورتمان را با سیلی سرخ نگه داریم تا اینکه فقر و بی کاری و بیچارگیمان را فریاد کنیم. به خاطر همین بحران نامرئی است که آستانهی تحمل مردم ما در روابط اجتماعیشان این قدر پایین آمده است. مردمانی که ظاهراً آرام و مهربان به نظر میرسند با کوچکترین تنش بیرونی از کوره در میروند؛ کافی ست یک خراش به ماشینمان بیفتد تا خیابان را روی سرمان بگذاریم، کافی ست در استادیوم داور یک اشتباه کند تا تمام خانوادهاش را جلوی چشمش ظاهر کنیم، کافی ست کودکمان چند سوال اضافی بپرسد تا تمام مشکلات یک روز کاری روی سرش آوار کنیم...
قضیهی صدا و سیما و بحران اقتصادی غرب، داستان گفتگوی دو دیگ سیاه است؛ مهم نیست روی کدامشان سیاهتر است، مهم این است که هر دو دیگ سیاه هستند.
من بغض فرو خورده ی هزاران جوان بیکار ایرانی را فریاد خواهم کرد.
اصل 28 قانون اساسی ـ هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است ومخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند.
دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برایهمه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احرازمشاغل ایجاد نماید.
اصل 29 قانون اساسی ـ برخورداری از تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی،بیکاری، پیری، از کارافتادگی، بیسرپرستی، در راهماندگی، حوادثو سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکیبه صورت بیمه و غیره حقی است همگانی.