عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : جمعه 4 آذر 1390
بازدید : 555
نویسنده : عباس يالقيز

ماجراهاي اولین آزمون سراسری دکترا!!!

این آزمون دکترا هم حکایتی داشت برای خودش؛ اولین حکایتش هم حوزه‌های امتحانی آزمون بود. مسئولین محترم فقط شهرهای معدودی را برای حوزه‌ی امتحانی در نظر گرفته بودند. مثلاً برای منطقه‌ی آذربایجان فقط شهر تبریز معین شده بود و داوطلبان سه – چهار استان باید در تبریز امتحان می‌دادند. اما حتی برای من که یک کارشناس ارشد کودن بیش نبودم نیز مثل روز روشن بود که نمی‌توان این همه داوطلب آواره را در یک شهر جمع کرد. نه گنجایش هتل‌ها و مسافرخانه‌ها برای اسکان جواب می‌داد و نه گنجایش حوزه‌های امتحانی. به نظرم مسئولین محترم فکر می‌کردند که وقتی کسی از کارشناسی ارشد فارغ‌التحصیل شد، می‌چسبد به کار و زندگی و دیگر حوصله‌ی آزمون دکترا ندارد، می‌ماند تعداد بسیار بسیار معدودی از آن‌ها که بی کار هستند و به امید کسب موقعیت بهتر می‌خواهند دکترا بگیرند. که همین چند حوزه برای امتحان آن‌ها کافی ست! اما بعد از ثبت نام دیدند زهی خیال باطل، هزاران نفر برای آزمون داوطلب شده‌اند. معلوم نبود حوصله‌ی آن‌ها زیادی کرده بود یا نرخ بی کاریشان؟ این بود که سه- چهار روز قبل از امتحان باخبر شدیم که جهت رفاه حال داوطلبین! حوزه‌ها بیشتر شده و هر کس در استان خودش امتحان می‌دهد. این خبر برای بچه‌های شهرستانی امثال من که عزای چگونه رفتن به حوزه را داشتند، دست کمی از خبر قبولی نداشت. بالاخره روز امتحان فرا رسید و رفتیم سر جلسه؛ اولین امتحان، آزمون استعداد تحصیلی یا همان تست هوش بود. همین اولین امتحان چنان ذهنمان را به دنبال پرتقال فروش فرستاد که دیگر سوالات را فقط با یک چهارم مغزمان جواب دادیم. اما ترکیب سوالات طوری بود که هرکس رشته‌ی تحصیلی‌اش زبان یا ریاضی بود خیلی راحت می‌توانست در تمامی رشته‌ها قبول شود. چون هیچ فرقی بین سوالات تخصصی رشته و سوالات زبان و ریاضی که عمومی بودند، نبود. بعد از امتحان احساس بی‌سوادی و کودن بودن می‌کردم و راستش هیچ امیدی برای قبولی نداشتم. غافل از اینکه همه‌ی داوطلبین همین احساس را داشتند. خلاصه... بالاخره اسامی سه برابر ظرفیت قبول شدگان اعلام شد و ما سرخوش از قبولی رفتیم برای مصاحبه. دانشگاه ما فقط پنج نفر دانشجوی دکترا بر می‌داشت اما به جای 15 نفر بیش از 30 نفر برای مصاحبه آمده بودند. عدد پنج را هر چقدر به سه ضرب می‌کردم عدد پانزده می‌آمد! نمی‌دانم من اشتباه می‌کردم یا پنج ضرب در سه واقعاً 30 می‌شود!! خلاصه آنقدر از این خنگ بازی‌ها در آوردیم که به جای پنج نفر، سه نفر را قبول کردند و دوباره ما ماندیم و افسانه‌ی امتحان تکمیل ظرفیت و آزمون سال بعد...  

 



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: آزمون , سراسري , دكترا ,

تعداد صفحات : 16
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد


من بغض فرو خورده ی هزاران جوان بیکار ایرانی را فریاد خواهم کرد. اصل 28 قانون اساسی ـ هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است ومخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برای‌همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احرازمشاغل ایجاد نماید. اصل 29 قانون اساسی ـ برخورداری از تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی‌،بیکاری‌، پیری‌، از کارافتادگی‌، بی‌سرپرستی‌، در راه‌ماندگی‌، حوادث‌و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی‌به صورت بیمه و غیره حقی است همگانی‌.

برای مشخص شدن آمار بیکاران لطفا وضعیت شغلی خود را در اینجا مشخص کنید:

RSS

Powered By
loxblog.Com