راز بقا!
راز بقاي من در اين مملكت پر از گدا
پوست كلفتي من است!
كار كجا؟ پول كجا؟ كعبهي مقصود كجا؟
مدرك خشك و خاليام مور بخورده در برم!
شام كجا؟ وام كجا؟ همسر و معشوق كجا؟
پوست گرفتي از سرم من به كجا مفر برم؟
پالانم آرزوست!
دي شيخ با الاغ همي گشت دور شهر
كز تورم ملولم و ارزانم آرزوست!
گفتند تحمل كنيد كه بهتر شود اقتصاد ما
گفتا اگر يافت ميبشود، پالانم آرزوست!
بانك
تاجري كل سرمايهي يك بانك به يغما ميبرد
يك جوان در صف يك وام چه غمها ميخورد!
تاجر از بهر خوشي سوي فرنگستان شد
آن جوان سكته زد و راهي قبرستان شد!
ملخ
عرب در دوبي مايه داري كند،
شه اصفهان آه و زاري كند!
هدفمندي آمد گران شد ملخ،
دعا كن خدا بلكه كاري كند!


توانا بود هر كه دارا بود زدانش سفرهها پر نا بود

اين دغل دوستان كه ميبيني مگسانند گرد سرگيني!

زاهدي وام گرفت زهدش آرام گرفت!


:: موضوعات مرتبط:
,
,
:: برچسبها:
هدفمندي ,
يارانه ,