عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : جمعه 5 اسفند 1390
بازدید : 634
نویسنده : عباس يالقيز

دبيرستان تعطيل شده بود، سال دوم دبيرستان بودم، با شتاب به مدرسه ي طلبگي ( مسجد حاج مد ابراهيم) مي رفتم. توي ذهنم درس منطق را مرور مي کردم. کتاب الکبري في المنطق که البته کتاب کوچکي بود اما پر بار و پر نکته. درست سر پيچ کوچه مدرسه- توي خيابان عباس آباد، ميان باغ ملي و سه راه ارامنه- ديدم زن خاچيک با دخترش سونيا دارند از روبرويم مي آيند. شش سال مي شد که آن ها را نديده بودم. سونيا دو سال از من بزرگتر بود. مادرش مثل بيشتر زن هاي ارمني روسري اش را پشت گردن و زير بافه ي موهاش گره زده بود. گوش هاش هم با گوشواره هاي فيروزه اي بيرون روسري سفيدش مانده بود. سونيا روسري نداشت. سلام کردم. زن خاچيک پيشاني ام را بوسيد!....



:: موضوعات مرتبط: سياسي , ,
:: برچسب‌ها: مهاجراني , ارامنه , حمريان ,

تعداد صفحات : 16
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد


من بغض فرو خورده ی هزاران جوان بیکار ایرانی را فریاد خواهم کرد. اصل 28 قانون اساسی ـ هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است ومخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برای‌همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احرازمشاغل ایجاد نماید. اصل 29 قانون اساسی ـ برخورداری از تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی‌،بیکاری‌، پیری‌، از کارافتادگی‌، بی‌سرپرستی‌، در راه‌ماندگی‌، حوادث‌و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی‌به صورت بیمه و غیره حقی است همگانی‌.

برای مشخص شدن آمار بیکاران لطفا وضعیت شغلی خود را در اینجا مشخص کنید:

RSS

Powered By
loxblog.Com